آرشاآرشا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

آرشا پادشاه زندگی ما

آتلیه رفتن آرشا

سیام(سلام) مامانی خوبی؟خوشی؟سیامتی؟ دیروز گلمو بردن آتلیه گفتم تا هوا سرد نشده بریم عکس لختی ازت خاله بگیره ٣ مدل عکس ازت گرفت خاله ولی وای ی ی که خدا ٢ ساعت تو آتلیه با آرشا شیطون بودیم خدا نصیب نکنه دیگه کم آبردم مامانی  ولی آخرش کلی خندیدم ماکارونی درست کردم بردم برات اونجا آخرین عکست بود بزار عکستو بگیرم خودت  ببین و قضاوت کن بعدش رفتیم توپا رو دادیم عمو و رفتیم خونه یه راست تو حمام گلم اگه گفتی چرا ؟؟چون  شیطون من حسابی دیگه بوی ماکارونی می داد   ...
27 مهر 1391

سلام مامانی

گلم امروز صبح از تهران اومدیم با کلی خرید برا آرشا جون همه چی برا گلم خریدیم با کلی خرید برگشتیم وای که مامان دیروز قرار بود بریم باغ وحش و بعدالظهر بریم پیش دوستای مامانی خاله مریم و نیوشا و ساره ولی باغ وحش نشد بریم بعدشم دوستای مامانی اومدنو آرشا خواب خواب خاله ها زحمت کشیدن برات کلی کادو خریدن خیلی خوش گذشت به مامان. به آرشا که از صبح کلی خوش گذشت از بس شیطنت کرد کسی نیست بگه به من این گلم چرا اینقدر شیطون خدا آروم نداره شیطون و پر انرژی ...
22 مهر 1391

روز جهانی کودک مبارک

          ١٦ مهر روز جهانی کودک به همه کوچولوهای گلم از جمله شیطونک خودم آرشا جونم مبارک البته امروز ٢ روز گذشته و من به گلم تبریک می گم می دونم نتونستم مامانی معذرت می خوام سال دیگه جبران می کنم مامانی امروز می خوایم بریم تهران خونه خاله فاطی الان ساعت ٦ غروب و بابا گفته تا ٧ حرکت می کنیم گلم امیدوارم بهت خوش بگذره اگه خدا بخواد تصمیم داریم بریم باغ وحش فقط به خاطر تو البته عمو حامد می خواد ببرت سلمونی چون با عمو که میری ساکت میشینی و جیغ نمی کشی وای که آرشا چه کار می کنه وقتی عمه می خواد موهاتو کوتاه کنه وای ی ی ی ی ی ی کم کم باید حرکت کنیم به امید سفر خوب ...
18 مهر 1391

عکسهای خوشگل و مامانی امیر و حلیه جون

  من تو دنیا 1 پسر دارم که...... عاشقشم این عشق من تو دنیا 1پسر خاله و 1 دختر خاله داره که اونا عاشق عشق منن منم عاشق هر 3 تاشونم   اول از حلیه بگم که خدای مهربون 18 شهریور82 ساعت 9 شب حلیه جونو و مامانشو بهمون هدیه داد چرا؟ چون مامان فاطی  بعد از بدنیا آوردن حلیه حالش بد شد و خدا اونو دوباره به همه ما هدیه داد قربونش برم حلیس من(حلیه) اون شب تنها یه گوشه ساکت خواب بود و دکترا به مامانش کمک می کردن منم تو گوشش مرتب آیه الکرسی می خوندم الان دیگه گل من  میره کلاس سوم ابتدایی و اما امیر شیطون که هنوزم با شیطنتاش ... امیر محمد و خدا 28 بهمن 83 بهمون هدیه دا...
17 مهر 1391
1